تکنیک نوازش
آدمهای عصبانی از خودشان هم عصبانی هستند و همانطور که از دست دیگران خیلی زود جوش میآورند با خودشان هم کمابیش همان میکنند. من دارم روشهای سادهای را تجربه میکنم تا تعادل و آرامشم را حفظ کنم. روش اول این است که شبها قبل از خواب به صفتهای خوبی که دارم فکر کنم. به خصوصیاتی که عصبانیت روی آنها را پوشانده بود و باعث میشود به چشم نیایند. مثلا با خودم تکرار میکنم من آدم منظمی هستم و سعی میکنم به قفسه لباسها و کابینتهای آشپزخانه فکر کنم که همیشه سعی میکنم مرتب باشد. بعد تکرار میکنم من آدم باپشتکاری هستم و سعی میکنم به وقتهایی فکر کنم که با پشتکار کاری را به انجام رساندهام. به این ترتیب سعی میکنم دنبال صفاتی باشم که آنها کمابیش در من هست و من دوستشان دارم حتی اگر واقعا صد در صد صاحب آن صفت نباشم اما باز تکرار میکنم.
این درواقع یک جور نوازش کردن است یک جور مهربان بودن با خود. به نظر من خیلی لازم هست وقتی در حال مبارزه با یک خصوصیت بد در خودم هستم به خصوصیات خوبم هم فکر کنم. چون تمرکز روی خصلت بد به من حس بدی میدهد و باعث میشود از خودم بیزار شوم. همه ما لازم داریم که محبت ببینیم و وقتی خودمان قدر خودمان را ندانیم هر چقدر از دیگران هم قدردانی ببینیم باز به چشممان نمیآید.
روش دوم این است که یک جدول درست کردهام به اسم آفرین به خودم. در زیر جدول همه کارهایی را که در روز انجامشان دادهام برای بالابردن صبر و حوصلهام یا برای غلبه بر خشمم را مینویسم. مثلا نوشتهام با دخترم آشپزی کردم، شاید این کار برای خیلیها ساده باشد و نیازی به تشویق نداشته باشد اما برای من آشپزی کردن با دخترم بدون داد و فریاد و در آرامش کار شاقی است که تنها مدت کوتاهی است موفق به انجامش شدهام.
روش سوم: تشکر از خود، من از زبانم تشکر میکنم که مرا در غرغر نکردن در سرزنش نکردن در آرام ماندن یاری میدهد من از دستم که کمتر خشونت به خرج میدهد تشکر میکنم از ذهنم که فکرهای منفی را دور ریخته تشکر میکنم و از خداوند به خاطر دادن آنها سپاسگزارم.
روش چهارم: آراسته بودن به نظر من آراسته بودن هم نوعی نوازش کردن است. وقتی به دستهایم کرم میزنم وقتی کف پاهایم را چرب میکنم وقتی روی پوست صورتم ماسک میگذارم یا وقتی عطر میزنم و لباس آراسته (که از نظر رنگ و مدل به من میآید) میپوشم احساس خوبی دارم. آدمی که احساس خوبی دارد کمتر کارهای ناهنجار و ناخوب انجام میدهد.